امیرحسین طاهرزاده نایب رئیس هیئت مدیره سندیکا در ستبران ۱۴۳ نوشت:صنعت برق ایران، به عنوان یکی از کلیدیترین و استراتژیکترین صنایع زیربنایی کشور، در سالهای اخیر با چالش جدی کمبود و فرسایش نیروی انسانی متخصص مواجه شده است.
صنعت برق ایران، به عنوان یکی از کلیدیترین و استراتژیکترین صنایع زیربنایی کشور، در سالهای اخیر با چالش جدی کمبود و فرسایش نیروی انسانی متخصص مواجه شده است. این معضل که هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی را دربرگرفته ، در صورت عدم رسیدگی فوری ، میتواند تداوم عملیات، توسعه و حتی امنیت انرژی کشور را با مخاطره مواجه سازد.
صنعت برق، موتور محرک توسعه اقتصادی و صنعتی هر کشوری است. از تولید و انتقال تا توزیع و مدیریت انرژی، همه و همه وابسته به وجود نیروی انسانی ماهر، متعهد و خلاق است. اما نشانههای هشداردهندهای از خروج مستمر و بیرویه این سرمایههای انسانی از این صنعت مشاهده میشود. پدیده «فرار مغزها» از صنعت برق، تنها به معنای از دست دادن یک مهندس یا تکنسین نیست، بلکه به معنی خروج دانش ضمنی، تجربه عملیاتی و توان نوآوری از یک صنعت حیاتی است.
بحران نیروی انسانی متخصص در صنعت برق ایران، یک زنگ خطر جدی است که حل آن را نمیتوان به فردا موکول کرد. این بحران، تنها یک مشکل منابع انسانی نیست، بلکه تهدیدی برای امنیت انرژی، توسعه پایدار و رفاه اجتماعی کشور محسوب میشود.
نجات صنعت برق از این ورطه، تنها با نگاهی سیستمی، برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری هوشمند و عزم جدی تمامی نهادهای مرتبط از جمله دولت، مجلس، دانشگاهها و بخش خصوصی ممکن خواهد بود. باید با تبدیل این تهدید به فرصت، زمینه را برای جذب، پرورش و نگهداشت بهترین استعدادها در این صنعت حیاتی فراهم آوریم.
آینده روشن صنعت برق ایران در گرو سرمایهگذاری روی «مغزها» است، همان گونه که در گذشته صورت پذیرفته است.
بخش اول: ریشهیابی بحران؛ از دانشگاه تا بازار کار
عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند تا صنعت برق را با این چالش عظیم روبرو کنند. این عوامل را میتوان در چند دسته اصلی طبقهبندی کرد:
۱. شکاف عمیق بین دانشگاه و صنعت:
آموزشهای نظری و منسوخ، همچنین سرفصلهای درسی بسیاری از دانشگاهها با فناوریها و نیازهای روز صنعت برق همخوانی ندارد. دانشجویان اغلب با مفاهیم تئوریک و قدیمی فارغالتحصیل میشوند و مهارتهای عملی لازم را کسب نمیکنند.
عدم ارتباط سیستماتیک و فقدان یک سازوکار مدون برای همکاری و تعامل دوسویه بین دانشگاهها و شرکتهای فعال در صنعت برق وجود دارد. پروژههای کارآموزی اغلب صوری و فاقد بازده آموزشی مؤثر هستند. ضعف مراکز آموزش فنی و حرفهای که باید تربیتکننده نیروی کارعملیاتی باشند، از نظر تجهیزات، استانداردهای آموزشی و ارتباط با صنعت دچار ضعف هستند.
۲. چالشهای اقتصادی و معیشتی:
درآمد نیروی متخصص صنعت برق و فاصله فزاینده دستمزد و تورم، به ویژه در مقایسه با صنایع مشابه مانند نفت، گاز، پتروشیمی و فولاد، بسیار ناکافی است.
صنایع انرژیمحور دیگر، با ارائه حقوق و مزایای به مراتب بالاتر، به رقیبی جدی برای جذب بهترین استعدادها از صنعت برق تبدیل شدهاند. این اختلاف شدید درآمدی، انگیزه ماندگاری در این صنعت را از بین برده است.
۳. عوامل کلان سیاسی-اقتصادی و مهاجرت
نابسامانی و بیثباتیهای اقتصادی، تورم بالا و عدم اطمینان از آینده، یکی از اصلیترین محرکهای مهاجرت نخبگان به خارج از کشور است. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی دسترسی به فناوریهای روز و همچنین همکاریهای بینالمللی را محدود کرده که این خود بر انگیزه نیروی متخصص برای ماندن در صنعت تأثیر منفی گذاشته است.
۴. چالشهای فرهنگی و نگرشی:
برخی تحلیلها از تغییر نگرش نسل جدید نیروی کار و کاهش سطح تعهد سنتی نسبت به سازمان حکایت دارد. البته باید توجه داشت که این مسئله میتواند پاسخی به ناکارآمدی ساختارها و عدم احساس امنیت شغلی و امکان رشد باشد.
فرهنگ مدیریتی سنتی، ساختارهای سلسله مراتبی شدید، مقاومت در برابر نوآوری و عدم مشارکت دادن نیروی جوان در تصمیمگیریهای کلان، از انگیزه آنان برای اثرگذاری میکاهد.
۵. پارامترهای تکمیلی:
کار با تجهیزات فرسوده، نیاز به صرف وقت و انرژی بیشتری دارد ، فشار کاری و خطرپذیری شغلی را افزایش میدهد.
عدم وجود نظام شایستهسالاری در سازمانها و در برخی موارد، ارتباطات و پارتیبازی به جای شایستگیهای فنی و مدیریتی، باعث دلسردی نیروهای مستعد میشود. صنعت برق نتوانسته است تصویر جذابی از فرصتهای شغلی، چالشهای مهیج و نقش آفرینی ملی خود برای نسل جوان ارائه دهد.
بخش دوم: پیامدهای شوم بحران نیروی انسانی
بیتوجهی به این بحران، صنعت برق را با تبعات جدی و احتمالاً جبرانناپذیری مواجه خواهد کرد:
فقدان نیروی متخصص برای نگهداری، تعمیر و بهرهبرداری از نیروگاهها و شبکههای برق، احتمال بروز حوادث و خاموشیهای گسترده را به شدت افزایش میدهد و اطمینان به این صنعت را از بین میبرد
تأخیر در پروژههای توسعه و نوسازی: اجرای پروژههای جدید اعم از نیروگاهی یا شبکههای انتقال، بدون وجود مهندسان و مدیران مجرب با تأخیرهای طولانیمدت مواجه خواهد شد.
تاخیر در پروژههای توسعه و بهینهسازی صنعت برق، عملا زیر ساخت کشور ، رفاه و امنیت اجتماعی را خدشه دار میکند.
فقدان تجربه و تخصص کافی در سطوح مختلف، ضمن افزایش ریسک حوادث و کاهش ایمنی، میتواند منجر به بروز حوادث جانی و مالی جدی شود.
گذار به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، شبکههای هوشمند و فناوریهای دیجیتال (مانند اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی در صنعت برق) نیازمند نیروی انسانی با دانش روز است که فقدان آن، ایران را از قافله تحولات جهانی عقب خواهد انداخت و عدم توانایی همگامی با تحولات جهانی را بدنبال خواهد داشت.
استخدام نیروهای خارجی (در صورت امکان) یا پرداخت هزینههای اضافی برای جبران خطاهای ناشی از بیتجربگی، بار مالی سنگینی را به صنعت و اقتصاد کشور تحمیل میکند.
بخش سوم: راهکارهای پیشنهادی برای برونرفت از بحران
مقابله با این چالش چند بعدی، نیازمند عزم ملی و اجرای راهکارهای جامع و هماهنگ است. اصلاح نظام آموزش و پرورش نیروی انسانی با به روزرسانی و بازنگری سرفصلهای دانشگاهی با مشارکت صنعت، ایجاد «مراکز مشترک صنعت و دانشگاه»، الزامی و کیفیتبخشی به دورههای کارآموزی، تقویت و نوسازی تجهیزات مراکز فنی و حرفهای.
ارتقای منزلت و معیشت نیروی کار با بازتعریف ساختار حقوق و دستمزد به گونهای که با صنایع رقیب قابل رقابت باشد، اجرای نظام شایستهسالاری و ارتقاء براساس شایستگی، طراحی «بستههای انگیزشی» شامل مسکن، وام و بیمههای تکمیلی.
بهبود محیط کسب وکار و مدیریت با ایجاد فضای نوآوری و مشارکت برای نیروی جوان، کاهش بوروکراسی اداری، بهکارگیری مدیران توانمند و آشنا با فنون مدیریت روز، تقویت فرهنگ شایستهسالاری و تعهد سازمانی.
راهبردهای کلان و دیپلماسی انرژی با ثباتبخشی به فضای اقتصادی کشور، استفاده از دیپلماسی برای رفع موانع همکاریهای فناورانه بینالمللی، ایجاد «صندوق توسعه مهارتهای صنعت برق» با مشارکت بخش خصوصی و دولتی.
دانلود ستبران ۱۴۳